نعمت خانم

ساخت وبلاگ

سال 1391 که تازه وارد آنکارا شده بودم. با یک  خانمی آشنا شدم که مسئول خوابگاههای دانشگاه بود.  اون موقع هنوز خودم دانشجو نبودم و همسرم دانشجو بود. همسرم واسه کرایه کردن خانه دانشجویی داخل دانشگاه، درخواست داده بود اما مشخص نبود کِی مراحل اداری تموم بشه و ما اسباب کشی کنیم. و من خیلی نگران بودم. این خانم که اسمش نعمت بود و همه بهش می گفتند Nimet Abla .( آبلا در زبان ترکی یعنی خواهر بزرگتر. ) خیلی کمکمون کرد.

نعمت خانم اون موقع با اینکه من رو نمی شناخت بهم گفت نگران نشو اگه جا نداشتید خونه من هست. توش زندگی نمی کنم یه مدت برید اونجا تا وقتی که خونه دانشگاه رو بهتون بدند. خودش طبقه پایین خوابگاه داخل دانشگاه، زندگی می کرد و خونه خودش داخل شهر بود.  یه خانم مجرد حدود 43 ساله و بی نهایت خوش قلب و مهربان که تنها زندگی می کرد.  البته مشکلمون با کمکش حل شد و خونه شخصیش نرفتیم اما دلگرمی که این خانم بهم داد، هیچ وقت فراموش نمی کنم.  خیلی کمکمون کرد. خیلی دوستش داشتم. دو هفته قبل رفتم و گفتم شام بیاد خونمون. که گفت تا اخر ماه جون خبر می دم الان سرم شلوغه. اواخر ماه جون که شد تو دلم گفتم یه زنگ بزنم ببینم چرا خبری ازش نشد. تو همین فکرها بودم که یکی از دوستان به همسرم پیام داد که نعمت خانم فوت کرده!!!! شوک شدم. جمعه صبح 30 جون (9 تیر 1396) سر کار نمی ره و می فهمن که تو خونش  ( پایین خوابگاه) فوت کرده. علت مرگش رو درست نفهمیدم. سکته قلبی یا حمله صرع.. همیچین چیزی بوده. خدا رحمتش کنه. خیلی واسم عزیز بود. روحش شاد باشه.

 

برای نعمتهایی که دادی، خدایا شکرت...


موضوعات مرتبط: خاطراتِ من سرنوشت من...
ما را در سایت سرنوشت من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esarneveshtehman4 بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 8:08